زندگی نامه امام جواد علیه السلام
حضرت جواد (علیه السّلام) امام نهم شیعیان است، پدر گرامی شان امام علی بن موسی الرضا (علیهما السّلام) و مادرشان به نام سبیکه نوبیه بود. در ماه مبارک رمضان سال 195ق متولد شدند و در آخر ذىقعده سال 220 در سن بیست و پنج سالگی به شهادت رسید و در بغداد، قبرستان قریش کنار قبر جد بزرگوارشان حضرت موسى بن جعفر (علیهما السّلام) دفن شدند.[1]
ولادت امام جواد (علیه السّلام)
امام جواد (علیه السّلام) شب جمعه نوزدهم ماه مبارک رمضان یا نیمه ماه مبارک رمضان سال 195 هجرى در مدینه متولد شدند.[2]در آخر ذى قعده نیز گفته شده است.[3]
نام، کنیه و القاب امام جواد (علیه السلام)
نام مبارک امام نهم محمّد، کنیه ایشان ابو جعفر و کنیۀ مخصوص شان ابو علی است، القاب مبارک شان، مختار، متوکل، متقى، زکى و تقى، منتجب و مرتضى و قانع و جواد و عالم می باشد.[9]
طبق روایتی امام رضا (علیه السّلام) ایشان را، صادق، صابر، فاضل، نور دیدۀ مؤمنان و مایۀ غیظ و خشم ملحدان لقب دادند.[10]
دوران کودکی امام جواد (علیه السلام)
برخى روایات، حکایت از آن دارند که امام جواد در جریان طواف پدرشان به گرد کعبه در همان سالى که قصد خراسان داشتند، خطر را بر ایشان، احساس کردند، در این رابطه در اعیان الشیعه به عنوان دلیلى بر این امر به نقل از امیة بن على آمده است که گفته:
در آن سالى که امام رضا (علیه السلام) قصد سفر به خراسان داشتند و حج وداع به جاى آوردند بنده در خدمتشان بودم، فرزند ایشان ابو جعفر الجواد (علیه السلام) نیز همراهشان بودند، حضرت وداع از خانه خدا را به جاى آوردند و در آنجا نماز گزاردند. امام جواد (علیه السلام) به گردن یکى از غلامان آن حضرت آویخته بودند و غلام ایشان را مىگرداند، در این هنگام امام جواد (علیه السلام) پایین آمدند و در حجر ابراهیم نشستند و نشستن ایشان به درازا کشید، موفق (غلام) به ایشان گفت: فدایتان شوم برخیزید. امام جواد (علیه السلام) برنخاستند و فرمودند: از این جایم تکان نمىخورم مگر آن که خداوند خواسته باشد و غم چهره ایشان را فرا گرفت. موفق خدمت کار پیش امام رضا (علیه السلام) آمده و جریان فرزندشان امام جواد (علیه السلام) را با ایشان در میان گذارد، امام رضا (علیه السلام) خود نزد وى آمدند و به ایشان گفتند: فرزندم برخیز، خوددارى ورزید و گفت: من از جایم تکان نمىخورم در حالى که شما با این خانه (خانه خدا) وداعى گفتى که دیگر بدان باز نخواهى گشت و سرانجام همراه پدر برخاستند و به آنجا که پدر مىخواست همراه پدرشان رفتند.
از این روایت چنین برمىآید که آن حضرت طى زیارت پدرشان از خانه خدا و وداع ایشان، خطراتى که انتظارشان را مىکشید درک کرده بودند و درک چنین امرى البته از چنان سنى برنمىآید. اگر آنچه را که در رابطه با به ازدواج درآمدن دختر مأمون (ام الفضل) با ایشان اندک زمانى پس از فوت پدرشان را که در پى گفت وگوى میان مأمون و عباس از یک سو و امام جواد (علیه السلام) و قاضى القضات یحیى بن اکثم از سوى دیگر انجام شد، در نظر بگیریم مىتوان ادعا کرد که آن حضرت به هنگام فوت پدرشان بیش از ده سال و احتمالا در حدود چهارده سال سن داشتهاند حال آن که روایاتى که این نظر را تأیید کنند، در دست نداریم.[11]
والدین امام جواد (علیه السلام)
پدر امام جواد (علیه السّلام) امام هشتم شیعیان، امام علی بن موسی الرضا (علیه السّلام) ، و مادرشان ام ولد بوده و نام او سبیکه از اهل نوبه (از شهرهاى افریقا)، از خاندان ماریه قبطیه، همسر پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله) ، بوده است.[12] امام رضا (علیه السّلام) او را خیزران نامید.[13] از نظر فضائل اخلاقى در درجه والایى قرار داشت و برترین زنان زمان خود بود، به طورى که امام رضا (علیه السّلام) از او به عنوان بانویى منزه و پاک دامن و با فضیلت یاد مىکردند.[14]
ازدواج امام جواد (علیه السلام)
مامون خلیفۀ عباسی چون در میان یک سلسله تنگناها و شرائط دشوار سیاسى قرار گرفته بود، براى رهایى از این تنگناها، تصمیم گرفت خود را به خاندان پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) نزدیک سازد، بر همین اساس با تحمیل ولیعهدى بر امام هشتم (علیه السلام) مىخواست سیاست چند بعدى خود را به مورد اجرا بگذارد. و نیز با تظاهر به مهربانى و دوستى نسبت به امام جواد (علیه السلام) تصمیم گرفت دختر خود را به حضرت تزویج کند تا استفادهاى را که از تحمیل ولیعهدى بر امام رضا (علیه السلام) در نظر داشت از این وصلت نیز به دست آورد. بر اساس همین طرح بود که امام جواد (علیه السلام) را در سال 204 هـ ق یعنى یک سال پس از شهادت امام رضا (علیه السلام) از مدینه به بغداد آورد و به دنبال مذاکراتى که در جلسه مناظره امام جواد (علیه السلام) با یحیى بن اکثم گذشت[15]، دختر خود «ام الفضل» را به همسرى حضرت درآورد.[16]
همسران امام جواد (علیه السلام)
از مطالعۀ کتب تاریخی و روایی فهمیده می شود که امام جواد (علیه السلام) دارای دو همسر بودند به نام های سمانه مغربیه مادر امام هادی (علیه السلام) ، و ام الفضل (دخترمامون خلیفۀ عباسی) که امام از او صاحب فرزند نشدند.[17]
فرزندان امام جواد (علیه السلام)
دربارۀ فرزندان امام جواد (علیه السلام) بین منابع و کتب انساب اختلاف وجود دارد. شیخ طبرسی می گوید: امام جواد (علیه السلام) دو پسر و سه دختر از خود به جاى گذاردند که یکى از آنان حضرت هادى (علیه السلام) است و دومى هم به نام موسى می باشد و دختران آن جناب هم حکیمه، خدیجه و ام کلثوم نام داشتهاند، و بعضى هم گفتهاند: که ایشان دو دختر بنام فاطمه و امامه از خود باقى گذاشته اند.[18] در برخی منابع دیگر نیز تا پنج پسر نیز به ایشان نسبت داده شده است، اما آنچه همۀ منابع دربارهاش اتفاق نظر دارند، این است که فرزندان ذکور ایشان دو نفر بودهاند: امام علی الهادی (علیه السلام) و موسی مبرقع. به این دو فرزند ایشان در همه منابع اشاره شده است.[19]
با این حال در منابع قدیمی تنها "ابن عنبه" در کتاب "عمدة الطالب" چهار پسر برای ایشان بیان کرده است: امام هادی(علیه السلام) ، موسی مبرقع، حسن و محمد.[20]
در برخی کتابهای انساب که در دورۀ اخیر نوشته شده است، میتوان به نام پنج فرزند پسر برای امام جواد رسید: امام هادی (علیه السلام)، موسی مبرقع، محمد، علی و یحیی.[21]
به نظر میرسد علت این اختلافات تفاوت گزارشاتی است که در منابع اولیه وجود داشته است و یا شاید علت آن این باشد که از برخی از این افراد نسلی باقی نمانده و از برخی از آنها نسلی وجود دارد.
آنچه مسلم است، این که از امام هادی (علیه السلام) و موسی مبرقع نسلی به جا مانده است. نسل موسی مبرقع که خودش در قم مدفون است، اکنون در قم و شهرری حضور دارند.[22] هر چند امروزه خاندانی در عراق خود را به یحیی فرزند امام جواد (علیه السلام) منتسب می دانند[23]، اما این در منابع تاریخی نیامده است.
شهادت امام جواد (علیه السلام)
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: